ghasedak bolori
حلقه مرد حيران شد و گفت : سال ها رفت و شبی ديد در نقش فروزنده او وای – اين حلقه كه در چهره او حلقه بردگي و بندگي است
نظرات شما عزیزان:
دخترك خنده كنان گفت كه چيست
راز اين حلقه زر
راز اين حلقه كه انگشت مرا
اين چنين تنگ گرفته است به بر
راز اين حلقه كه در چهره او
اين همه تابش و رخشندگي است
حلقة خوشبختی است ، حلقه زندگی است
همه گفتند : مبارک باشد
دختر گفت : دريغا كه مرا
باز در معني آن شک باشد
زني افسرده – نظر كرد بر آن حلقه زر
روزهايی كه به اميد وفای شوهر
به هدر رفته – هدر
زن پريشان شد و ناليد كه وای
باز هم تابش و رخشندگی است
Power By:
LoxBlog.Com |